بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم
اقشار مختلف مردم از استانهای مازندران، گیلان، گلستان و كهگیلویه و بویراحمد
بسماللّهالرّحمنالرّحيم
خوشامد عرض ميكنم به همهى برادران و خواهران عزيز؛ مردم مؤمن، جوانان پر شور، علماى اعلام، بالخصوص به خانوادههاى معظّم شهيدان كه از راههاى دور تشريف آورديد و امروز به جمع ما، به حسينيهى ما نورانيت و صفا بخشيديد. از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه فضل و رحمت و لطف و عنايت ويژهى خود را كه در اين ماه شريف شامل حال بندگان و مؤمنان و مخلصان ميفرمايد، شامل حال همهى شما برادران و خواهران عزيز، و همهى مردم آن استانهائى كه زحمت كشيديد از آن استانها تشريف آورديد، و همهى ملت ايران بفرمايد.
اولاً لازم ميدانم برادران و خواهران عزيز را، مخصوصاً جوانها را توجه بدهم به اهميت ماه رجب. از اين مناسبتها و از اين خصوصياتِ مربوط به ايام و شهور نميشود بهآسانى صرفنظر كرد. بزرگان و اهل معنا و اهل سلوك، ماه رجب را مقدمهى ماه رمضان دانستهاند. ماه رجب، ماه شعبان، يك آمادگاهى است براى اينكه انسان در ماه مبارك رمضان - كه ماه ضيافت الهى است - بتواند با آمادگى وارد شود. آمادگى به چيست؟ در درجهى اول، آمادگى به توجه و حضور قلب است؛ خود را در محضر علم الهى دانستن، در محضر خدا دانستن - «سبحان من احصى كلّ شىء علمه»(1) - همهى حالات خود را، حركات خود را، نيّات خود را، خطورات قلبى خود را در معرض و محضر علم الهى دانستن؛ در درجهى اول، اين مهم است؛ و اگر اين حاصل شد، آن وقت توجه ما به كارهايمان، به حرفهايمان، به رفتوآمدهايمان، به سكوتمان، به گفتنمان، بيشتر خواهد شد؛ توجه ميكنيم كه چه ميگوئيم، كجا ميرويم، چه اقدامى ميكنيم، عليه چهكسى حرف ميزنيم، به نفع چهكسى حرف ميزنيم. وقتى انسان خود را در محضر الهى دانست، بيشتر متوجه كارها و حركات و رفتار خود ميشود. عمدهى اشكالات ما به خاطر غفلتى است كه از رفتار و اعمالِ خودمان ميكنيم. وقتى انسان از حال غفلت خارج شود، توجه كند كه دارد ديده ميشود، محاسبه ميشود - «انّا كنّا نستنسخ ما كنتم تعملون»(2) - همهى حركات او، كارهاى او در محضر پروردگار است، طبعاً مراعات ميكند. با اين حالت، با يك طهارتى، با يك نزاهت و پاكيزگىاى، انسان وارد ماه رمضان شود - «شستشوئى كن و آنگه به خرابات خرام»؛ شستشوكرده وارد ماه رمضان شود - آن وقت در محضر ضيافت الهى حداكثر بهره را خواهد برد. ماه رجب را با اين چشم نگاه كنيد.
در دعاهاى ماه رجب كه از ائمه (عليهمالسّلام) مأثور است، انسان وقتى نگاه ميكند، مىبيند بيشتر اين دعاها ناظر به جهات توحيدى است؛ پرداختن به عظمت الهى، به صفات الهى، خود را در مقابل اين عظمت مشاهده كردن، راه روشن را به سوى پروردگار شناختن، دانستن و به آن ميل و رغبت پيدا كردن. يكى از خصوصيات دعاهاى ماه رجب اين است: توجه دادن به توحيد، توجه دادن به خدا، به اسماء و صفات الهى. اين ماه را بايد قدر دانست. اول اين ماه، متبرك است به ولادت امام باقر (عليهالسّلام)؛ آخر اين ماه، متبرك است به بزرگترين حادثهى تاريخ؛ يعنى بعثت پيغمبر. در نيمهى اين ماه، جوانان ما سالهائى است كه اين سنت حسنه را در كشور رائج كردهاند؛ سنت اعتكاف را، رفتن در مساجد را، روزه گرفتن را. واقعاً چقدر منظرهى زيبا و معطّرى است كه جمع كثيرى از جوانهاى ما برخلاف سيرهى متعارف جوانهاى دنيا كه غرق در شهوات و تمايلات نفسانى هستند، روزها و شبهائى را روزه بگيرند؛ بروند در يك مسجدى بنشينند، اعتكاف كنند؛ شب و روزشان را ذكر و فكر و شنيدن معارف الهى و شنيدن احكام و مذاكرهى علم حقيقى - كه علم توحيد است - قرار دهند؛ اين خيلى چيز مهمى است. اينها از بركت انقلاب است. قبل از انقلاب، ما در اين ايام نيمهى ماه رجب نديده بوديم يا خيلى بندرت ميديديم كه كسانى بروند اعتكاف كنند. غالباً همهى ماها، همهى مردم غافل بوديم از اين روزنهى رحمت الهى. بنده در مشهد كه اصلاً نديده بودم؛ در قم هم يك تعداد معدودى، يك چند نفر طلبه در مسجد امام ميرفتند و ايام نيمهى ماه رجب اعتكاف ميكردند. امروز شما نگاه كنيد؛ نه فقط مساجد جامع، نه فقط مساجد بزرگ، نه فقط در يك شهر و دو شهر، بلكه در همهى كشور، در همهى شهرها، در همهى مساجد، جوانهاى ما، مردان ما، زنان ما، دختران ما، پسران ما ميروند صف ميكشند، اسم مينويسند، براى اينكه به آنها فرصت داده شود كه در اين مسجد، در آن مسجد، سه روز روزه بگيرند و اعتكاف كنند؛ اين خيلى براى يك ملت حائز ارزش است، اين خيلى مهم است. اينها هست. اين ماه رجب است؛ از اين فرصتها استفاده كنيد. جوانها ! شما بيشتر استفاده كنيد. دلهاى پاك شما، جانهاى باصفا و نورانى شما آمادهى تلألؤات و تشعشعات رحمت الهى و توجهات الهى است؛ اين را قدر بدانيد.
آنچه يك ملت از اين طريق و از طرق معنوى به دست مىآورد، يك پشتوانهاى ميشود، ذخيرهاى ميشود براى اينكه بتواند در همهى ميدانهاى زندگى، با ارادهى راسخ و با عزمِ مقاوم در مقابل مشكلات پيش برود؛ بنبستها را باز كند، كارهاى بزرگ انجام دهد. پشتوانهى همهى اينها، اين معنويت است. كسى مثل امام بزرگوار ما كه يكتنه وارد شد و توانست به بركت عزم و ارادهى راسخ و ايمان و توكل، همهى ملت را بسيج كند و اين حركت عظيم را راه بيندازد، بيش از هر چيز متكى بود به همان جوشش قلبى، معنوى، روحى، توكل، معرفت، عبادت. تا آخر عمر هم اين بزرگوار با وجود پيرى و ناتوانى و شكستگى، نيمهى شب برميخاست، اشك ميريخت. ما خبر داشتيم از نزديكان ايشان كه به همهى خصوصيات زندگى ايشان واقف بودند، شنيده بوديم، اطلاع داشتيم؛ ايشان نيمههاى شب برميخاست، از خداى متعال استمداد ميكرد - «رهبان اللّيل»(3) - شب با آن حالت، آن وقت روز مثل شير غرّانى مىآمد توى ميدانها، قدرتها را شكست ميداد، ضعفهاى ملت را برطرف ميكرد، ارادههاى همهى ما مردم را تقويت ميكرد و راه مىانداخت؛ به بركت آن پشتوانهى معنوى.
يكيك شما مردم عزيزمان - بخصوص جوانها، بخصوص جوانها - ميتوانيد به همان منبع و معدن عظيم قدرت، با توكل، با ارادت، متصل شويد و استفاده كنيد و استفاضه كنيد و نورانى شويد و نقش ايفا كنيد. در اسلام، آن رهبانيتى كه فرمودند «رهبان اللّيل»، فرق ميكند با رهبانيتى كه نصارى درست كردند؛ «و رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم».(4) رهبانيت نصارى و اديان ديگر به معناى انزوا بود، گوشهنشينى بود، انقطاع از دنيا بود؛ رهبانيت اسلام به معناى حضور در همهى صحنههاى زندگى بود - «سياحة امّتى الجهاد فى سبيل اللّه»(5) - همهى حركات و سكنات، در جهت خدا: صلحشان، آشتىشان، حركتشان، سكوتشان، سكونشان، اقدامشان، همه و همه در راه خدا. آن وقت «من كان للّه كان اللّه له»، «ان تنصروا اللّه ينصركم»،(6) «لينصرنّ اللّه من ينصره»؛(7) وقتى در راه خدا حركت كرديد، لطف الهى، مدد الهى، پشتيبانى الهى هم با شما خواهد بود. عزيزان من! اين راز پيشرفت ملت ايران است. اينكه شما مشاهده ميكنيد يك ملت با اين همه دشمنى، با اين همه خباثت و رذالتى كه در مقابل اين ملت، دشمنان در سطوح مختلف، در عرصههاى مختلف، از همه طرف اعمال كردند، اما نتوانستند اين ملت را متوقف كنند و ملت ايران با عزم خود، با پيشرفت خود، با حركت مستمر و جهادگونهى خود، همهى آنها را وادار به عقبنشينى كرد، به خاطر همين خصوصيات است، به خاطر همين پشتوانهى الهى است؛ و اين ادامه خواهد داشت. به توفيق الهى، ملت ايران همين راه را ادامه ميدهد.
كسانى اميدوار بودند جوانهاى ما را از دين جدا كنند؛ طمع داشتند جوانهاى ما را سرگرم شهوات زندگى، ماديگرى و امثال اينها كنند؛ اشتباه كردند. امروز عرصهى جوانى ما، طبقهى جوانان ما، از لحاظ كميت و كيفيت، نسبتشان از مسنترها اگر بيشتر نباشد، كمتر نيست. جوانهاى مؤمنِ امروز ما و كسانى كه دل در گرو انقلاب دارند، كه نه امام را ديدند، نه انقلاب را درك كردند، نه دوران دفاع مقدس را ديدند، انگيزهشان، همتشان از جوانهاى دورهى دفاع مقدس بيشتر نباشد، كمتر نيست؛ اين را بنده از روى علم و اطلاع عرض ميكنم؛ تحليل نيست، حدس نيست. كارهاى بزرگى كه امروز جوانهاى ما در عرصهى ملى و در بخشهاى گوناگون دارند انجام ميدهند، گاهى زحمتش، فشارش، حتّى خطرش، بيشتر از آن كارى است كه در دوران دفاع مقدس انجام ميدادند، يا بايد انجام ميدادند. اين روحيه را بايد حفظ كرد.
آنچه كه امروز در درجهى اولِ كارهاى سياسى كشور قرار دارد، مسئلهى انتخابات است. انتخابات يك حادثهى يكروزه است، ظرف يك روز انجام ميگيرد؛ اما از آن حوادثى است كه تأثير آن، تأثير بلندمدت است. انتخابات رياست جمهورى را شما در ظرف يك روز انجام ميدهيد، اما اولاً كسى را يا كسانى را براى مدت چهار سال بر سرنوشت كشور و جريانهاى عمدهى كشور حاكم ميكنيد؛ ثانياً دامنهى تأثير آن به همان چهار سال هم محدود نميماند. گاهى اوقات دولتها كارهائى ميكنند كه تأثيرات آن تا سالها باقى ميماند؛ چه كارهاى خوب، چه خداى نكرده كارهاى غير خوب؛ تأثير آن منحصر نميماند به آن چهار سال؛ مثل يك جريانى ادامه پيدا ميكند. پس شما در يك روز يك حركتى ميكنيد، يك انتخابى ميكنيد، يك اقدامى ميكنيد كه تأثير آن در كوتاهمدت، در چهار سال، و در بلندمدت، گاهى در چهل سال باقى ميماند؛ اينقدر انتخابات مهم است.
انتخاباتِ امسال اهميت مضاعف دارد. من به شما عرض كنم برادران عزيز! خواهران عزيز! همهى ملت ايران! امروز انتخابات شما - كه حدود يك ماه ديگر انجام خواهد گرفت - به يك موضوع مهم بينالمللى تبديل شده است؛ اين را بدانيد. دستگاههاى فكرى دشمنان - به قول خودشان، اتاقهاى فكر - نشستهاند رصد ميكنند مقدمات اين انتخابات را، اين حادثهى بزرگ را؛ دارند نگاه ميكنند؛ نقشه هم دارند، هدف هم دارند. هدف جبههى دشمنان شما، نقطهى مقابل هدف شما است. شما كه در انتخابات شركت ميكنيد، دنبال يك فرد اصلحى ميگرديد كه بتواند كشورتان را با همين سرعت، بلكه بيش از اين، پيش ببرد؛ هم در عرصهى مادى، هم در عرصهى معنوى. شما دنبال انتخاباتيد، براى اينكه كسى يا كسانى، دولتى، رئيس جمهورى بتواند عزت شما را بالا ببرد، استقلال شما را عميقتر كند، وضع زندگى شما را بهتر و مرفهتر كند، گرهها را باز كند، اميد و شور و شوقى در كشور بهوجود آورد؛ اما دشمن شما درست بعكس، مايل است انتخاباتى انجام بگيرد - حالا كه بنا است انجام بگيرد؛ البته اگر ميتوانستند كارى كنند كه انتخابات انجام نگيرد، آن كار را ميكردند؛ اما حالا كه بالاخره چارهاى ندارند و انتخابات انجام خواهد گرفت - كه براى آيندهى كشور اين محسّنات را نداشته باشد؛ بلكه كشور را به سمت وابستگى، به سمت ضعف، به سمت عقبماندگى در صحنههاى گوناگون حركت دهد؛ كشور را به عقب بكشاند، به عقب براند؛ آنها هدفشان اين است. پس دو تا هدف در مقابل هم قرار دارد: هدف ملت ايران، هدف جبههى دشمنان.
هدف ملت ايران چگونه تأمين خواهد شد؟ با دو عامل، اين هدف تأمين ميشود: يك عامل اين است كه انتخابات، انتخابات گرم و پرشورى باشد؛ افراد زياد شركت كنند، مردم با شور و شوق شركت كنند، بيايند پاى صندوقها. دوم اينكه اين انتخابات منتهى شود به انتخاب يك انسان شايستهى وارستهى باعزمِ مؤمنِ انقلابىِ با همت جهادى. با اين دو چيز، مقصود ملت ايران حاصل ميشود.
مقصود دشمن چگونه حاصل ميشود؟ مقصود دشمن با اين حاصل ميشود كه انتخابات اولاً سرد برگزار شود؛ مردم بىرغبت باشند، عدهى كمى شركت كنند، يك عدهاى بگويند: آقا چرا شركت كنيم؟ فايدهاش چيست؟ ما نميخواهيم بيائيم. اينها دشمن را خوشحال ميكند. ثانياً نتيجهاى كه از صندوقها بيرون مىآيد، نتيجهاى باشد كه دولت را، به تبع دولت، ملت را به سمت وابستگى بيشتر، به سمت تبعيت بيشتر، به سمت قرار گرفتن در سياستهاى دشمنان قرار دهد؛ دشمن اين را ميخواهد.
پس ببينيد، صحنه روشن است؛ معلوم است شما چه ميخواهيد، معلوم است دشمن چه ميخواهد. حالا آن مطلب دوم كه چگونه اصلح را پيدا كنيم و مشخصات يك انسانى كه اصلح از ديگران است، چيست، نكاتى در اين زمينه وجود دارد كه انشاءاللّه اگر بنده عمرى داشتم، در آينده تا قبل از روز انتخابات عرض خواهم كرد.
آنچه كه امروز ميخواهم عرض كنم، اين است كه آن نكتهى اول - يعنى شور و هيجان انتخابات، حركت عمومى به سمت انتخابات - اولين كار بزرگى است كه ملت ميتواند انجام دهد؛ دشمن ميخواهد اين اتفاق نيفتد. براى اينكه مردم را از شور و حال و حركت و هيجان بيندازند، چه كار ميكنند؟ سعى ميكنند مردم را از حضور در انتخابات نااميد كنند: آقا چه فايده دارد؟ حالا برويم رأى بدهيم كه چه بشود؟ ميخواهند اين حالت را به مردم القاء كنند. براى همين است كه شما اگر امروز به راديوهاى بيگانه و خبرگزارىهاى صهيونيستى مراجعه كنيد - كه امروز همهى خبرهاى دنيا را در واقع يك شبكهى بزرگ صهيونيستى جهت ميدهد، به قول خودشان كاناليزه ميكند؛ خبرهاى باب ميل خودشان را منتشر ميكنند - مىبينيد سعيشان اين است كه وضع كشور را بحرانى نشان دهند. خب، مشكلات در كشور هست؛ در كدام كشور نيست؟ گرانى هست، مشكل بيكارى هست؛ كجاى دنيا امروز نيست؟ امروز خود آن كشورهاى اروپائى كه صحنهگردانِ تبليغات عليه جمهورى اسلامىاند، تا خرخره در مشكلات فرو رفتهاند. هر چند روز يك بار، در يكى از اين كشورها يا در چند كشور، مردم مىآيند در عرصه، از روى ناچارى و ناگزيرى داد ميكشند و مورد تهاجم نيروهاى امنيتىشان قرار ميگيرند. البته اينها را تا بتوانند، پنهان ميكنند.
ما هم مشكلاتى داريم. ما مشكلات را بايد مقايسه كنيم با نقاط مثبتى كه الان در ما هست. كدام كشور مثل كشور ما ملتى منسجم و متحد دارد؟ اقوام كشور، مذاهب كشور، شهرهاى كشور، مناطق گوناگون كشور، همه در يك جهت، در يك هدف، با يك عواطف، با يك احساسات، با يك اميد دارند حركت ميكنند، زندگى ميكنند. كدام كشور اين همه جوان سرحال و بانشاط دارد؟ جوانهاى ما امروز ميدانهاى عظيم علمى را دارند فتح ميكنند؛ در مسابقات گوناگون جهانى، رتبههاى بالاى جدول را دارند به دست مىآورند؛ اين چيز كمى است؟ كدام ملت مثل ملت ما با وجود اين همه دشمنىها توانسته است اين عظمت را، اين اهميت را، اين تأثيرگذارى را در قضاياى دنيا و در قضاياى منطقه به دست آورد؟ يك عده دشمنان مايند، يك عده مزدوران دشمنان مايند؛ هرچه بتوانند، كارشكنى ميكنند؛ اما ملت ايران، سربلند، سرافراز، وسط صحنه، با چهرهى بشّاش، با چهرهى اميدوار، بدون كينهى به اين و آن، دارد راه خودش را ميرود. اين را شما بدانيد؛ ملتها - البته آگاهانشان، فرزانگانشان، كسانى از آنها كه با قضاياى گوناگون آشنايند - شماها را با انگشت نشان ميدهند؛ ميگويند ببينيد ملت ايران در چه عرصههائى پيشرفت كرده و ما ماندهايم. حركت ملت ايران اينجورى است.
دشمنان در تبليغاتشان سعى ميكنند سايهى يأس و نااميدى و بحران را بيندازند بر روى حوادث كشور، مشكلات كوچك را چند برابر بزرگ كنند؛ مشكلاتى كه وجود ندارد، بيخود ملت را، كشور را متهم به آن كنند؛ آينده را تاريك نشان دهند، ملت را نااميد كنند؛ هدف دشمن اين است. اين نااميدى از نظر آنها مقدمهاى است براى از رونق انداختن انتخابات. شما بايد بعكس عمل كنيد. عزيزان! جوانان! مسئولان! مبلّغان! كسانى كه عرصهى سخن گفتن با مردم در مقابل شما است! شما بايد بعكس عمل كنيد؛ به مردم اميد دهيد. اين اميد، اميد واهى نيست؛ اميد واقعى است.
مردم بايد همه توجه كنند، بدانند كه حضور پرشور و پر رونق در انتخابات موجب ميشود كشور مصونيت پيدا كند؛ موجب ميشود كه طمع دشمن براى دستاندازى و تعرض و دشمنى و خباثت نسبت به اين كشور كم شود؛ حضور مردم اين تأثيرات را دارد. آنها تلاش دارند كه اين اتفاق نيفتد. البته من به شما عرض بكنم؛ آنطورى كه ما ملت خودمان را تجربه كردهايم، آنطورى كه لطف و فضل الهى را مكرر آزمودهايم، اين ملت در اين نوبت هم مثل نوبتهاى قبل، مشت محكمى به دهان دشمن خواهد زد. مردم به توفيق الهى در اين انتخابات يك آزمون افتخارآميز ديگرى را به صحنه خواهند آورد و بر افتخارات خودشان خواهند افزود. اين، لطف الهى است؛ انشاءاللّه تحقق پيدا خواهد كرد.
آنچه كه در اين فاصله و در اين فرصت مهم است، اين است كه مردم علاوه بر همت بر حضور، همت بر انتخابِ خوب هم داشته باشند. همان طور كه عرض كرديم، يك انتخاب خوب، يك انتخاب درست، نه فقط در طول چهار سال، گاهى در طول دهها سال تأثيراتش براى كشور باقى ميماند. براى انتخابِ خوب بايد فكر كرد، بايد معيارها را شناخت. من انشاءاللّه در آينده مطالبى عرض خواهم كرد؛ اما اجمالاً معيار اصلى اين است كه كسانى سر كار بيايند كه همتشان بر حفظ عزت و حركت كشور در جهت هدفهاى انقلاب باشد. آنچه ما در اين سالهاى طولانى از خيرات و بركات به دست آوردهايم، به بركت هدفهاى انقلاب بوده است؛ هر جائى كه ما كم آورديم، عقب مانديم، شكست خورديم، به خاطر غفلت از هدفهاى انقلاب اسلامى و هدفهاى اسلامى بوده است. كسانى سر كار بيايند كه مصداق: «انّ الّذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا»(8) باشند؛ اهل استقامت، اهل ايستادگى باشند؛ زرهى پولادين از ياد خدا و از توكل به خدا بر تن خودشان بپوشند و وارد ميدان شوند. شعارها را نگاه كنيد، ببيند شعارهائى كه تعيين ميكنند، چه جور شعارهائى است؟ گاهى بعضىها - البته اشتباه ميكنند - براى جلب آراء، شعارهائى ميدهند كه اين شعارها از حدود قدرت و اختياراتشان بيرون است؛ اينها را مردم هوشمند ما ميتوانند بشناسند، مراقبت كنند، دقت كنند. آنچه كه براى مردم لازم است، آنچه كه فوريت بيشترى دارد، آنچه كه با واقعيات و امكانات كشور سازگار است، آنچه كه به افزايش قدرت درونى ملت مىانجامد، آنها را در شعارهايشان بگنجانند؛ اين يكى از معيارها است.
افراد متعددى آمدهاند. انشاءاللّه شوراى محترم نگهبان طبق وظائف قانونى خود، آن كسانى را كه صلاحيت دارند، به مردم معرفى خواهد كرد. همه هم بايد تابع قانون باشند. آنجائى اشكال پيش مىآيد كه تخلف از قانون انجام ميگيرد. سال 88 اشكالاتى كه وارد شد، خسارتى كه به كشور وارد كردند و نگذاشتند كشور و ملت طعم آراء چهل ميليونى را درست بچشد، به خاطر تخلف از قانون بود. يك عدهاى يا براى خاطر اغراض نفسانى، يا هدفهاى خلاف سياسى، يا هرچه - حالا در آن زمينه نميخواهيم قضاوتى بكنيم - از قانون تخلف كردند، خطا كردند، از راه غير قانونى وارد شدند؛ هم به خودشان صدمه زدند، هم به ملت صدمه زدند، هم به كشور صدمه زدند. راه درست، راه قانون است. همه تابع قانون باشند، همه تسليم قانون باشند. گاهى ممكن است يك قانون، صددرصد درست هم نباشد، اما از بىقانونى بهتر است. گاهى ممكن است در يك بخشى، يك خطائى هم از مجرى قانون سر بزند كه من و شما بفهميم او در اجراى قانون اين خطا را كرده است؛ اما اگر نتوانيم آن را از طريق قانونى اصلاح كنيم، تحمل آن بهتر است از اينكه باز بىقانونى كنيم؛ از راه بىقانونى بخواهيم آنچه را كه به نظر ما خطا است، درست كنيم. قانون، معيار بسيار خوبى است؛ وسيلهاى است براى آسايش كشور، آرامش كشور، حفظ وحدت ملى، ادامهى راه عمومى.
شوراى محترم نگهبان، خب مردمانى پرهيزگار، متقى و آگاهند؛ طبق قانون تشخيصى ميدهند و عدهاى به عنوان افرادى كه صالحند، معرفى ميشوند؛ من و شما بايد نگاه كنيم ببينيم در بين اين صالحها كدام صالحترند، كدام بيشتر به درد مردم ميخورند، كدام بيشتر ميتوانند اين بار سنگين را بر دوش بكشند و با امانتِ كامل اين راه را ادامه دهند و پيش ببرند؛ اين را بايد من و شما نگاه كنيم، ببينيم، بشناسيم. از افرادى كه ممكن است ما را هدايت كنند، راهنمائى كنند، كمك بخواهيم؛ بالاخره خودمان را به حجت شرعى برسانيم. اگر انسان بر طبق حجت شرعى كار كرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربيايد، باز سرفراز است، ميگويد من تكليفم را عمل كردم؛ اما اگر بر طبق حجت شرعى عمل نكنيم، بعد خطا از آب دربيايد، خودمان را ملامت خواهيم كرد؛ عذرى نداريم، حجتى نداريم.
البته من اميدوارم. اميد ما به خداى متعال، خيلى زياد است. خدا را شكر ميكنيم كه روزنههاى اميد را در دل ما هرگز نبست. انسان وقتى به وضع كشور نگاه ميكند، روزبهروز به آيندهى اين راه، به آيندهى اين ملت، به آيندهى اين كشور، اميدوارتر ميشود. اين مردم مؤمن، اين مردم با همت، اين جوانهاى با نشاط و با شور، در عرصههاى مختلف، اينها همه اميد انسان را به آينده بيشتر ميكند.
اميدواريم انشاءاللّه تفضلات الهى شامل حال باشد؛ دعاى حضرت بقيةاللّه (ارواحنا فداه) شامل حال همهى شما ملت عزيز باشد؛ و بخصوص در اين آزمون مهمى كه در پيش داريد، انشاءاللّه دعاى آن بزرگوار، هدايت الهى را براى دلهاى همهى ما فراهم كند و آنچه كه خير و صلاح اين كشور است، به دست شما مردم انشاءاللّه رقم بخورد.
والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
1) مصباح المتهجد، ج 1، ص 305
2) جاثيه: 29
3) وسائلالشيعه، ج 15، ص 188؛ «انّ من اخلاق المؤمنين ... رهبان اللّيل اسد بالنّهار»
4) حديد: 27
5) مستدركالوسائل، ج 11، ص 14
6) محمد: 7
7) حج: 40
8) فصلت: 30
بسماللّهالرّحمنالرّحيم
خوشامد عرض ميكنم به همهى برادران و خواهران عزيز؛ مردم مؤمن، جوانان پر شور، علماى اعلام، بالخصوص به خانوادههاى معظّم شهيدان كه از راههاى دور تشريف آورديد و امروز به جمع ما، به حسينيهى ما نورانيت و صفا بخشيديد. از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه فضل و رحمت و لطف و عنايت ويژهى خود را كه در اين ماه شريف شامل حال بندگان و مؤمنان و مخلصان ميفرمايد، شامل حال همهى شما برادران و خواهران عزيز، و همهى مردم آن استانهائى كه زحمت كشيديد از آن استانها تشريف آورديد، و همهى ملت ايران بفرمايد.
اولاً لازم ميدانم برادران و خواهران عزيز را، مخصوصاً جوانها را توجه بدهم به اهميت ماه رجب. از اين مناسبتها و از اين خصوصياتِ مربوط به ايام و شهور نميشود بهآسانى صرفنظر كرد. بزرگان و اهل معنا و اهل سلوك، ماه رجب را مقدمهى ماه رمضان دانستهاند. ماه رجب، ماه شعبان، يك آمادگاهى است براى اينكه انسان در ماه مبارك رمضان - كه ماه ضيافت الهى است - بتواند با آمادگى وارد شود. آمادگى به چيست؟ در درجهى اول، آمادگى به توجه و حضور قلب است؛ خود را در محضر علم الهى دانستن، در محضر خدا دانستن - «سبحان من احصى كلّ شىء علمه»(1) - همهى حالات خود را، حركات خود را، نيّات خود را، خطورات قلبى خود را در معرض و محضر علم الهى دانستن؛ در درجهى اول، اين مهم است؛ و اگر اين حاصل شد، آن وقت توجه ما به كارهايمان، به حرفهايمان، به رفتوآمدهايمان، به سكوتمان، به گفتنمان، بيشتر خواهد شد؛ توجه ميكنيم كه چه ميگوئيم، كجا ميرويم، چه اقدامى ميكنيم، عليه چهكسى حرف ميزنيم، به نفع چهكسى حرف ميزنيم. وقتى انسان خود را در محضر الهى دانست، بيشتر متوجه كارها و حركات و رفتار خود ميشود. عمدهى اشكالات ما به خاطر غفلتى است كه از رفتار و اعمالِ خودمان ميكنيم. وقتى انسان از حال غفلت خارج شود، توجه كند كه دارد ديده ميشود، محاسبه ميشود - «انّا كنّا نستنسخ ما كنتم تعملون»(2) - همهى حركات او، كارهاى او در محضر پروردگار است، طبعاً مراعات ميكند. با اين حالت، با يك طهارتى، با يك نزاهت و پاكيزگىاى، انسان وارد ماه رمضان شود - «شستشوئى كن و آنگه به خرابات خرام»؛ شستشوكرده وارد ماه رمضان شود - آن وقت در محضر ضيافت الهى حداكثر بهره را خواهد برد. ماه رجب را با اين چشم نگاه كنيد.
در دعاهاى ماه رجب كه از ائمه (عليهمالسّلام) مأثور است، انسان وقتى نگاه ميكند، مىبيند بيشتر اين دعاها ناظر به جهات توحيدى است؛ پرداختن به عظمت الهى، به صفات الهى، خود را در مقابل اين عظمت مشاهده كردن، راه روشن را به سوى پروردگار شناختن، دانستن و به آن ميل و رغبت پيدا كردن. يكى از خصوصيات دعاهاى ماه رجب اين است: توجه دادن به توحيد، توجه دادن به خدا، به اسماء و صفات الهى. اين ماه را بايد قدر دانست. اول اين ماه، متبرك است به ولادت امام باقر (عليهالسّلام)؛ آخر اين ماه، متبرك است به بزرگترين حادثهى تاريخ؛ يعنى بعثت پيغمبر. در نيمهى اين ماه، جوانان ما سالهائى است كه اين سنت حسنه را در كشور رائج كردهاند؛ سنت اعتكاف را، رفتن در مساجد را، روزه گرفتن را. واقعاً چقدر منظرهى زيبا و معطّرى است كه جمع كثيرى از جوانهاى ما برخلاف سيرهى متعارف جوانهاى دنيا كه غرق در شهوات و تمايلات نفسانى هستند، روزها و شبهائى را روزه بگيرند؛ بروند در يك مسجدى بنشينند، اعتكاف كنند؛ شب و روزشان را ذكر و فكر و شنيدن معارف الهى و شنيدن احكام و مذاكرهى علم حقيقى - كه علم توحيد است - قرار دهند؛ اين خيلى چيز مهمى است. اينها از بركت انقلاب است. قبل از انقلاب، ما در اين ايام نيمهى ماه رجب نديده بوديم يا خيلى بندرت ميديديم كه كسانى بروند اعتكاف كنند. غالباً همهى ماها، همهى مردم غافل بوديم از اين روزنهى رحمت الهى. بنده در مشهد كه اصلاً نديده بودم؛ در قم هم يك تعداد معدودى، يك چند نفر طلبه در مسجد امام ميرفتند و ايام نيمهى ماه رجب اعتكاف ميكردند. امروز شما نگاه كنيد؛ نه فقط مساجد جامع، نه فقط مساجد بزرگ، نه فقط در يك شهر و دو شهر، بلكه در همهى كشور، در همهى شهرها، در همهى مساجد، جوانهاى ما، مردان ما، زنان ما، دختران ما، پسران ما ميروند صف ميكشند، اسم مينويسند، براى اينكه به آنها فرصت داده شود كه در اين مسجد، در آن مسجد، سه روز روزه بگيرند و اعتكاف كنند؛ اين خيلى براى يك ملت حائز ارزش است، اين خيلى مهم است. اينها هست. اين ماه رجب است؛ از اين فرصتها استفاده كنيد. جوانها ! شما بيشتر استفاده كنيد. دلهاى پاك شما، جانهاى باصفا و نورانى شما آمادهى تلألؤات و تشعشعات رحمت الهى و توجهات الهى است؛ اين را قدر بدانيد.
آنچه يك ملت از اين طريق و از طرق معنوى به دست مىآورد، يك پشتوانهاى ميشود، ذخيرهاى ميشود براى اينكه بتواند در همهى ميدانهاى زندگى، با ارادهى راسخ و با عزمِ مقاوم در مقابل مشكلات پيش برود؛ بنبستها را باز كند، كارهاى بزرگ انجام دهد. پشتوانهى همهى اينها، اين معنويت است. كسى مثل امام بزرگوار ما كه يكتنه وارد شد و توانست به بركت عزم و ارادهى راسخ و ايمان و توكل، همهى ملت را بسيج كند و اين حركت عظيم را راه بيندازد، بيش از هر چيز متكى بود به همان جوشش قلبى، معنوى، روحى، توكل، معرفت، عبادت. تا آخر عمر هم اين بزرگوار با وجود پيرى و ناتوانى و شكستگى، نيمهى شب برميخاست، اشك ميريخت. ما خبر داشتيم از نزديكان ايشان كه به همهى خصوصيات زندگى ايشان واقف بودند، شنيده بوديم، اطلاع داشتيم؛ ايشان نيمههاى شب برميخاست، از خداى متعال استمداد ميكرد - «رهبان اللّيل»(3) - شب با آن حالت، آن وقت روز مثل شير غرّانى مىآمد توى ميدانها، قدرتها را شكست ميداد، ضعفهاى ملت را برطرف ميكرد، ارادههاى همهى ما مردم را تقويت ميكرد و راه مىانداخت؛ به بركت آن پشتوانهى معنوى.
يكيك شما مردم عزيزمان - بخصوص جوانها، بخصوص جوانها - ميتوانيد به همان منبع و معدن عظيم قدرت، با توكل، با ارادت، متصل شويد و استفاده كنيد و استفاضه كنيد و نورانى شويد و نقش ايفا كنيد. در اسلام، آن رهبانيتى كه فرمودند «رهبان اللّيل»، فرق ميكند با رهبانيتى كه نصارى درست كردند؛ «و رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم».(4) رهبانيت نصارى و اديان ديگر به معناى انزوا بود، گوشهنشينى بود، انقطاع از دنيا بود؛ رهبانيت اسلام به معناى حضور در همهى صحنههاى زندگى بود - «سياحة امّتى الجهاد فى سبيل اللّه»(5) - همهى حركات و سكنات، در جهت خدا: صلحشان، آشتىشان، حركتشان، سكوتشان، سكونشان، اقدامشان، همه و همه در راه خدا. آن وقت «من كان للّه كان اللّه له»، «ان تنصروا اللّه ينصركم»،(6) «لينصرنّ اللّه من ينصره»؛(7) وقتى در راه خدا حركت كرديد، لطف الهى، مدد الهى، پشتيبانى الهى هم با شما خواهد بود. عزيزان من! اين راز پيشرفت ملت ايران است. اينكه شما مشاهده ميكنيد يك ملت با اين همه دشمنى، با اين همه خباثت و رذالتى كه در مقابل اين ملت، دشمنان در سطوح مختلف، در عرصههاى مختلف، از همه طرف اعمال كردند، اما نتوانستند اين ملت را متوقف كنند و ملت ايران با عزم خود، با پيشرفت خود، با حركت مستمر و جهادگونهى خود، همهى آنها را وادار به عقبنشينى كرد، به خاطر همين خصوصيات است، به خاطر همين پشتوانهى الهى است؛ و اين ادامه خواهد داشت. به توفيق الهى، ملت ايران همين راه را ادامه ميدهد.
كسانى اميدوار بودند جوانهاى ما را از دين جدا كنند؛ طمع داشتند جوانهاى ما را سرگرم شهوات زندگى، ماديگرى و امثال اينها كنند؛ اشتباه كردند. امروز عرصهى جوانى ما، طبقهى جوانان ما، از لحاظ كميت و كيفيت، نسبتشان از مسنترها اگر بيشتر نباشد، كمتر نيست. جوانهاى مؤمنِ امروز ما و كسانى كه دل در گرو انقلاب دارند، كه نه امام را ديدند، نه انقلاب را درك كردند، نه دوران دفاع مقدس را ديدند، انگيزهشان، همتشان از جوانهاى دورهى دفاع مقدس بيشتر نباشد، كمتر نيست؛ اين را بنده از روى علم و اطلاع عرض ميكنم؛ تحليل نيست، حدس نيست. كارهاى بزرگى كه امروز جوانهاى ما در عرصهى ملى و در بخشهاى گوناگون دارند انجام ميدهند، گاهى زحمتش، فشارش، حتّى خطرش، بيشتر از آن كارى است كه در دوران دفاع مقدس انجام ميدادند، يا بايد انجام ميدادند. اين روحيه را بايد حفظ كرد.
آنچه كه امروز در درجهى اولِ كارهاى سياسى كشور قرار دارد، مسئلهى انتخابات است. انتخابات يك حادثهى يكروزه است، ظرف يك روز انجام ميگيرد؛ اما از آن حوادثى است كه تأثير آن، تأثير بلندمدت است. انتخابات رياست جمهورى را شما در ظرف يك روز انجام ميدهيد، اما اولاً كسى را يا كسانى را براى مدت چهار سال بر سرنوشت كشور و جريانهاى عمدهى كشور حاكم ميكنيد؛ ثانياً دامنهى تأثير آن به همان چهار سال هم محدود نميماند. گاهى اوقات دولتها كارهائى ميكنند كه تأثيرات آن تا سالها باقى ميماند؛ چه كارهاى خوب، چه خداى نكرده كارهاى غير خوب؛ تأثير آن منحصر نميماند به آن چهار سال؛ مثل يك جريانى ادامه پيدا ميكند. پس شما در يك روز يك حركتى ميكنيد، يك انتخابى ميكنيد، يك اقدامى ميكنيد كه تأثير آن در كوتاهمدت، در چهار سال، و در بلندمدت، گاهى در چهل سال باقى ميماند؛ اينقدر انتخابات مهم است.
انتخاباتِ امسال اهميت مضاعف دارد. من به شما عرض كنم برادران عزيز! خواهران عزيز! همهى ملت ايران! امروز انتخابات شما - كه حدود يك ماه ديگر انجام خواهد گرفت - به يك موضوع مهم بينالمللى تبديل شده است؛ اين را بدانيد. دستگاههاى فكرى دشمنان - به قول خودشان، اتاقهاى فكر - نشستهاند رصد ميكنند مقدمات اين انتخابات را، اين حادثهى بزرگ را؛ دارند نگاه ميكنند؛ نقشه هم دارند، هدف هم دارند. هدف جبههى دشمنان شما، نقطهى مقابل هدف شما است. شما كه در انتخابات شركت ميكنيد، دنبال يك فرد اصلحى ميگرديد كه بتواند كشورتان را با همين سرعت، بلكه بيش از اين، پيش ببرد؛ هم در عرصهى مادى، هم در عرصهى معنوى. شما دنبال انتخاباتيد، براى اينكه كسى يا كسانى، دولتى، رئيس جمهورى بتواند عزت شما را بالا ببرد، استقلال شما را عميقتر كند، وضع زندگى شما را بهتر و مرفهتر كند، گرهها را باز كند، اميد و شور و شوقى در كشور بهوجود آورد؛ اما دشمن شما درست بعكس، مايل است انتخاباتى انجام بگيرد - حالا كه بنا است انجام بگيرد؛ البته اگر ميتوانستند كارى كنند كه انتخابات انجام نگيرد، آن كار را ميكردند؛ اما حالا كه بالاخره چارهاى ندارند و انتخابات انجام خواهد گرفت - كه براى آيندهى كشور اين محسّنات را نداشته باشد؛ بلكه كشور را به سمت وابستگى، به سمت ضعف، به سمت عقبماندگى در صحنههاى گوناگون حركت دهد؛ كشور را به عقب بكشاند، به عقب براند؛ آنها هدفشان اين است. پس دو تا هدف در مقابل هم قرار دارد: هدف ملت ايران، هدف جبههى دشمنان.
هدف ملت ايران چگونه تأمين خواهد شد؟ با دو عامل، اين هدف تأمين ميشود: يك عامل اين است كه انتخابات، انتخابات گرم و پرشورى باشد؛ افراد زياد شركت كنند، مردم با شور و شوق شركت كنند، بيايند پاى صندوقها. دوم اينكه اين انتخابات منتهى شود به انتخاب يك انسان شايستهى وارستهى باعزمِ مؤمنِ انقلابىِ با همت جهادى. با اين دو چيز، مقصود ملت ايران حاصل ميشود.
مقصود دشمن چگونه حاصل ميشود؟ مقصود دشمن با اين حاصل ميشود كه انتخابات اولاً سرد برگزار شود؛ مردم بىرغبت باشند، عدهى كمى شركت كنند، يك عدهاى بگويند: آقا چرا شركت كنيم؟ فايدهاش چيست؟ ما نميخواهيم بيائيم. اينها دشمن را خوشحال ميكند. ثانياً نتيجهاى كه از صندوقها بيرون مىآيد، نتيجهاى باشد كه دولت را، به تبع دولت، ملت را به سمت وابستگى بيشتر، به سمت تبعيت بيشتر، به سمت قرار گرفتن در سياستهاى دشمنان قرار دهد؛ دشمن اين را ميخواهد.
پس ببينيد، صحنه روشن است؛ معلوم است شما چه ميخواهيد، معلوم است دشمن چه ميخواهد. حالا آن مطلب دوم كه چگونه اصلح را پيدا كنيم و مشخصات يك انسانى كه اصلح از ديگران است، چيست، نكاتى در اين زمينه وجود دارد كه انشاءاللّه اگر بنده عمرى داشتم، در آينده تا قبل از روز انتخابات عرض خواهم كرد.
آنچه كه امروز ميخواهم عرض كنم، اين است كه آن نكتهى اول - يعنى شور و هيجان انتخابات، حركت عمومى به سمت انتخابات - اولين كار بزرگى است كه ملت ميتواند انجام دهد؛ دشمن ميخواهد اين اتفاق نيفتد. براى اينكه مردم را از شور و حال و حركت و هيجان بيندازند، چه كار ميكنند؟ سعى ميكنند مردم را از حضور در انتخابات نااميد كنند: آقا چه فايده دارد؟ حالا برويم رأى بدهيم كه چه بشود؟ ميخواهند اين حالت را به مردم القاء كنند. براى همين است كه شما اگر امروز به راديوهاى بيگانه و خبرگزارىهاى صهيونيستى مراجعه كنيد - كه امروز همهى خبرهاى دنيا را در واقع يك شبكهى بزرگ صهيونيستى جهت ميدهد، به قول خودشان كاناليزه ميكند؛ خبرهاى باب ميل خودشان را منتشر ميكنند - مىبينيد سعيشان اين است كه وضع كشور را بحرانى نشان دهند. خب، مشكلات در كشور هست؛ در كدام كشور نيست؟ گرانى هست، مشكل بيكارى هست؛ كجاى دنيا امروز نيست؟ امروز خود آن كشورهاى اروپائى كه صحنهگردانِ تبليغات عليه جمهورى اسلامىاند، تا خرخره در مشكلات فرو رفتهاند. هر چند روز يك بار، در يكى از اين كشورها يا در چند كشور، مردم مىآيند در عرصه، از روى ناچارى و ناگزيرى داد ميكشند و مورد تهاجم نيروهاى امنيتىشان قرار ميگيرند. البته اينها را تا بتوانند، پنهان ميكنند.
ما هم مشكلاتى داريم. ما مشكلات را بايد مقايسه كنيم با نقاط مثبتى كه الان در ما هست. كدام كشور مثل كشور ما ملتى منسجم و متحد دارد؟ اقوام كشور، مذاهب كشور، شهرهاى كشور، مناطق گوناگون كشور، همه در يك جهت، در يك هدف، با يك عواطف، با يك احساسات، با يك اميد دارند حركت ميكنند، زندگى ميكنند. كدام كشور اين همه جوان سرحال و بانشاط دارد؟ جوانهاى ما امروز ميدانهاى عظيم علمى را دارند فتح ميكنند؛ در مسابقات گوناگون جهانى، رتبههاى بالاى جدول را دارند به دست مىآورند؛ اين چيز كمى است؟ كدام ملت مثل ملت ما با وجود اين همه دشمنىها توانسته است اين عظمت را، اين اهميت را، اين تأثيرگذارى را در قضاياى دنيا و در قضاياى منطقه به دست آورد؟ يك عده دشمنان مايند، يك عده مزدوران دشمنان مايند؛ هرچه بتوانند، كارشكنى ميكنند؛ اما ملت ايران، سربلند، سرافراز، وسط صحنه، با چهرهى بشّاش، با چهرهى اميدوار، بدون كينهى به اين و آن، دارد راه خودش را ميرود. اين را شما بدانيد؛ ملتها - البته آگاهانشان، فرزانگانشان، كسانى از آنها كه با قضاياى گوناگون آشنايند - شماها را با انگشت نشان ميدهند؛ ميگويند ببينيد ملت ايران در چه عرصههائى پيشرفت كرده و ما ماندهايم. حركت ملت ايران اينجورى است.
دشمنان در تبليغاتشان سعى ميكنند سايهى يأس و نااميدى و بحران را بيندازند بر روى حوادث كشور، مشكلات كوچك را چند برابر بزرگ كنند؛ مشكلاتى كه وجود ندارد، بيخود ملت را، كشور را متهم به آن كنند؛ آينده را تاريك نشان دهند، ملت را نااميد كنند؛ هدف دشمن اين است. اين نااميدى از نظر آنها مقدمهاى است براى از رونق انداختن انتخابات. شما بايد بعكس عمل كنيد. عزيزان! جوانان! مسئولان! مبلّغان! كسانى كه عرصهى سخن گفتن با مردم در مقابل شما است! شما بايد بعكس عمل كنيد؛ به مردم اميد دهيد. اين اميد، اميد واهى نيست؛ اميد واقعى است.
مردم بايد همه توجه كنند، بدانند كه حضور پرشور و پر رونق در انتخابات موجب ميشود كشور مصونيت پيدا كند؛ موجب ميشود كه طمع دشمن براى دستاندازى و تعرض و دشمنى و خباثت نسبت به اين كشور كم شود؛ حضور مردم اين تأثيرات را دارد. آنها تلاش دارند كه اين اتفاق نيفتد. البته من به شما عرض بكنم؛ آنطورى كه ما ملت خودمان را تجربه كردهايم، آنطورى كه لطف و فضل الهى را مكرر آزمودهايم، اين ملت در اين نوبت هم مثل نوبتهاى قبل، مشت محكمى به دهان دشمن خواهد زد. مردم به توفيق الهى در اين انتخابات يك آزمون افتخارآميز ديگرى را به صحنه خواهند آورد و بر افتخارات خودشان خواهند افزود. اين، لطف الهى است؛ انشاءاللّه تحقق پيدا خواهد كرد.
آنچه كه در اين فاصله و در اين فرصت مهم است، اين است كه مردم علاوه بر همت بر حضور، همت بر انتخابِ خوب هم داشته باشند. همان طور كه عرض كرديم، يك انتخاب خوب، يك انتخاب درست، نه فقط در طول چهار سال، گاهى در طول دهها سال تأثيراتش براى كشور باقى ميماند. براى انتخابِ خوب بايد فكر كرد، بايد معيارها را شناخت. من انشاءاللّه در آينده مطالبى عرض خواهم كرد؛ اما اجمالاً معيار اصلى اين است كه كسانى سر كار بيايند كه همتشان بر حفظ عزت و حركت كشور در جهت هدفهاى انقلاب باشد. آنچه ما در اين سالهاى طولانى از خيرات و بركات به دست آوردهايم، به بركت هدفهاى انقلاب بوده است؛ هر جائى كه ما كم آورديم، عقب مانديم، شكست خورديم، به خاطر غفلت از هدفهاى انقلاب اسلامى و هدفهاى اسلامى بوده است. كسانى سر كار بيايند كه مصداق: «انّ الّذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا»(8) باشند؛ اهل استقامت، اهل ايستادگى باشند؛ زرهى پولادين از ياد خدا و از توكل به خدا بر تن خودشان بپوشند و وارد ميدان شوند. شعارها را نگاه كنيد، ببيند شعارهائى كه تعيين ميكنند، چه جور شعارهائى است؟ گاهى بعضىها - البته اشتباه ميكنند - براى جلب آراء، شعارهائى ميدهند كه اين شعارها از حدود قدرت و اختياراتشان بيرون است؛ اينها را مردم هوشمند ما ميتوانند بشناسند، مراقبت كنند، دقت كنند. آنچه كه براى مردم لازم است، آنچه كه فوريت بيشترى دارد، آنچه كه با واقعيات و امكانات كشور سازگار است، آنچه كه به افزايش قدرت درونى ملت مىانجامد، آنها را در شعارهايشان بگنجانند؛ اين يكى از معيارها است.
افراد متعددى آمدهاند. انشاءاللّه شوراى محترم نگهبان طبق وظائف قانونى خود، آن كسانى را كه صلاحيت دارند، به مردم معرفى خواهد كرد. همه هم بايد تابع قانون باشند. آنجائى اشكال پيش مىآيد كه تخلف از قانون انجام ميگيرد. سال 88 اشكالاتى كه وارد شد، خسارتى كه به كشور وارد كردند و نگذاشتند كشور و ملت طعم آراء چهل ميليونى را درست بچشد، به خاطر تخلف از قانون بود. يك عدهاى يا براى خاطر اغراض نفسانى، يا هدفهاى خلاف سياسى، يا هرچه - حالا در آن زمينه نميخواهيم قضاوتى بكنيم - از قانون تخلف كردند، خطا كردند، از راه غير قانونى وارد شدند؛ هم به خودشان صدمه زدند، هم به ملت صدمه زدند، هم به كشور صدمه زدند. راه درست، راه قانون است. همه تابع قانون باشند، همه تسليم قانون باشند. گاهى ممكن است يك قانون، صددرصد درست هم نباشد، اما از بىقانونى بهتر است. گاهى ممكن است در يك بخشى، يك خطائى هم از مجرى قانون سر بزند كه من و شما بفهميم او در اجراى قانون اين خطا را كرده است؛ اما اگر نتوانيم آن را از طريق قانونى اصلاح كنيم، تحمل آن بهتر است از اينكه باز بىقانونى كنيم؛ از راه بىقانونى بخواهيم آنچه را كه به نظر ما خطا است، درست كنيم. قانون، معيار بسيار خوبى است؛ وسيلهاى است براى آسايش كشور، آرامش كشور، حفظ وحدت ملى، ادامهى راه عمومى.
شوراى محترم نگهبان، خب مردمانى پرهيزگار، متقى و آگاهند؛ طبق قانون تشخيصى ميدهند و عدهاى به عنوان افرادى كه صالحند، معرفى ميشوند؛ من و شما بايد نگاه كنيم ببينيم در بين اين صالحها كدام صالحترند، كدام بيشتر به درد مردم ميخورند، كدام بيشتر ميتوانند اين بار سنگين را بر دوش بكشند و با امانتِ كامل اين راه را ادامه دهند و پيش ببرند؛ اين را بايد من و شما نگاه كنيم، ببينيم، بشناسيم. از افرادى كه ممكن است ما را هدايت كنند، راهنمائى كنند، كمك بخواهيم؛ بالاخره خودمان را به حجت شرعى برسانيم. اگر انسان بر طبق حجت شرعى كار كرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربيايد، باز سرفراز است، ميگويد من تكليفم را عمل كردم؛ اما اگر بر طبق حجت شرعى عمل نكنيم، بعد خطا از آب دربيايد، خودمان را ملامت خواهيم كرد؛ عذرى نداريم، حجتى نداريم.
البته من اميدوارم. اميد ما به خداى متعال، خيلى زياد است. خدا را شكر ميكنيم كه روزنههاى اميد را در دل ما هرگز نبست. انسان وقتى به وضع كشور نگاه ميكند، روزبهروز به آيندهى اين راه، به آيندهى اين ملت، به آيندهى اين كشور، اميدوارتر ميشود. اين مردم مؤمن، اين مردم با همت، اين جوانهاى با نشاط و با شور، در عرصههاى مختلف، اينها همه اميد انسان را به آينده بيشتر ميكند.
اميدواريم انشاءاللّه تفضلات الهى شامل حال باشد؛ دعاى حضرت بقيةاللّه (ارواحنا فداه) شامل حال همهى شما ملت عزيز باشد؛ و بخصوص در اين آزمون مهمى كه در پيش داريد، انشاءاللّه دعاى آن بزرگوار، هدايت الهى را براى دلهاى همهى ما فراهم كند و آنچه كه خير و صلاح اين كشور است، به دست شما مردم انشاءاللّه رقم بخورد.
والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
1) مصباح المتهجد، ج 1، ص 305
2) جاثيه: 29
3) وسائلالشيعه، ج 15، ص 188؛ «انّ من اخلاق المؤمنين ... رهبان اللّيل اسد بالنّهار»
4) حديد: 27
5) مستدركالوسائل، ج 11، ص 14
6) محمد: 7
7) حج: 40
8) فصلت: 30
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم, | 19:12 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
.: Weblog Themes By Pichak :.